• [90.12.10 ] آرمن کشیشیان : سلام به نظر من اون سه اصل ذکر شده در مقابل و در خلاف جهت هم نیستند که شما عنوان پست رو مثل جمله معروف شکسپیر انتخاب کردین! این سه مساله در راستای هم هستند. یعنی سادگی باعث زیبایی میشه و همچنین کاربرد بالا بدون زیبایی انجام نمیشه. مسایل زیادی باید در طراحی درنظر گرفته بشه. از جمله رنگ ها، فونت ها عکس ها لینک ها و ... من چند موردی رو که تاحدودی مستند هم هست بیان میکنم امیدوارم که مفید واقع بشه. 1- مغز انسان بصورت میانگین 9 آیتم رو میتونه هم زمان در نظر بگیره. بیشتر از اون باعث از دست دادن تمرکز میشه. ( از صفحه اول گوگل گرفته تا سیستم عامل های موبایل) استفاده از لیست های سلسله مراتبی که خود این قضیه احتیاج به مهندسی داره می تونه بسیار مفید باشه. 2- پرده عصبی چشم انسان از دو نوع عصب مختلف تشکیل شده. اعصاب حساس به رنگ و اعصاب حساس به حرکت. اعصاب حساس به رنگ با نگاه مستقیم به اشیاء تحریک شده و زود هم خسته میشن اما اعصاب حساس به حرکت با نگاه غیر مستقیم تحریک میشوند ( مثل مگسی که از حاشیه های دامنه دید رد میشه و ما سریعا متوجه میشیم!) این امر در واسط کاربری با انتخاب رنگهای پس زمینه و تبلیغات کنار صفحه ها و عدم استفاده از رنگ های پر انرژی و ناب در محتویات اصلی و ... قابل مشاهده است. 3- رنگ بر اساس جنسیت: از هر ده مرد 6-7 نفر (زیاد مطمئن نیستم) کوررنگی دارند ولی بین هر یک میلیون زن یکی دچار کوررنگیه. کوررنگی نه به معنای سیاه و سفید دیدن دنیا!! مثلا من به یه زمینه ای نگاه می کنم و میگم این کلا قرمزه، اما یه خانومی به همون زمینه نگاه میکنه و 6-5 نوع قرمز مختلف رو راحت تشخیص میده. حالا باید در نظر گرفت که مخاطب نرم افزار از چه جنسیتیه. 4- معانی رنگها در فرهنگهای مختلف: رنگ سبز برای ایرانیان جنبه مذهبی داره اما همین رنگ در آمریکا نشانه حسادت و در اروپا نشانه مواد فاسد شده و تاریخ گذشته است. باید در نظر داشت که اگر نرم افزار قراره که در سطح بین المل منتشر بشه رنگ های مناسبی انتخاب کنیم. 5- رده سنی: سرعت عکس العمل و همچنین انتظار عکس العمل از طرف نرم افزار برای رده های سنی مختلف متفاوته. برعکس تصور عموم سنین کمتر با تعامل های کند تر راحترن. باید در نظر داشت که رده سنی و میزان تحصیلات کاربران سنجیده بشه و انتظاراتشون بر آورده بشه. موارد دیگری هم هست اما دیگه این پست داره طولانی میشه! پس به همین چند مورد بسنده میکنیم.
  
• [90.12.9 ] وحید : با خوندن این چند سطر مطلب شما خیلی مشتاق شدم که رابط کاربری این نرم افزار رو ببینم.اینقدر که روش حساسیت دارید ماحصل کار باید خیلی جالب باشه:دی به نظر من کاربرپذیری و کاربردپذیری خیلی مهمتره. چیزی که در جامعه فعلی شاهد اون هستیم اینه که به مرور زمان زندگی آدمی به سمت ساده گرایی کشیده میشه.این مساله رو در هر زمینه ای میشه فهمید.از طراحی و معماری خانه و اتومبیل و لوازم خانگی گرفته تا گرافیک کامپیوتری و حتی یک لوگو! ذهن خسته جامعه امروزی دیگه حوصله تجذیه و تحلیل یک طرح رو نداره.پس باید کاری کرد که در همان نگاه اول طرح رو با تمام وجود درک کنه و نیازی نباشه که با هر بار دیدن اون طرح چیز جدیدی ازش کشف کنه.پس کاربرپذیری و کاربرد پذیری خیلی مهمه! مساله بعدی مساله ساده گرایی و مینیماله.کاربر باید از حداقل چیزها حداکثر استفاده رو ببره. در یک رابط کاربری این چنینی که کاربر همیشه ازش استفاده می کنه کاربر اصلا دوست نداره المانهایی رو ببینه که اصلا به کارش نمیاد یا خیلی کم به کارش میاد.خواه اون المان جنبه کاربردی داشته باشه یا جنبه تزئینی و گرافیکی! نیاز کاربران امروزی یک نیاز متفاوته! انتظار نداشته باشید که با یک رابط کاربری قوی بتوانید همه مشتریان را راضی نگه دارید حداقل در نگاه اول.اما مساله ای که من به بهش معتقدم اینه که کاربرانی که به گرافیک و زرق و برق یک طرح علاقه دارند خیلی زود طرح از چشمشون می افته و بعد مدتی برایشان اصلا مهم نیست که گرافیک طرح چگونه است،چه بسا بعد مدتی از طرح متنفر بشن! اما بر عکس کاربرانی که به مینیمال و کاربرپذیری فکر می کنند شاید حتی بعد چند سال کار با یک طرح اون حس روزهای اول رو داشته باشند و پیش خودشون میگن:"چه جالبه،هر چیزی که نیاز دارم اینجا هست.چه خوب که دیگه نیاز نیست دنبالش بگردم" موفق باشید.
  

  دقیقا، با مطالب شما موافقم، قطعا طرح های که پیاده می کنیم براساس سادگی هست، اما در عین سادگی تنوع انتخاب هم برای کاربر وجود خواهد داشت که کاربر اگه از یه طرح خسته شد به یه طرح دیگه رابط کاربر خود رو تغییر بده
• [90.12.7 ] مجید : با توجه به خواست کاربر پیشنهاداتی هم برای بهتر شدن کار ارائه نماید
  

ارسال نظر